همه ساله بیستم اسفند ماه به عنوان جشن فروردگان از سوی زرتشتیان گرامی داشته می شود. در جشن فروردگان یا فروردیان پارسایان زرتشتی چوب صندل بخور می دهند و موبدان با نذر و میوه و گل ، مراسم آفرینگان را برگزار می کنند . آفرین ها به معنی نیایش ها است. مراسم آفرینگان هم شامل مجموعه ای از دعاها و نیایش هایی است که مختص به روز جشن هستند .
زرتشتیان عموما از بزرگ و کوچک در این روز به پرستشگاه می روند، اوستا می خوانند و به عبادت خدا می پردازند و برای شادی روان درگذشتگان جهت ساختمان های همگانی و رفع احتیاج از نیازمندان با دادن پول یا مساعدت های دیگر اقدام لازم به عمل می آورند . نظیر این جشن در ادیان دیگر نیز وجود دارد و آنرا جشن اموات می گویند .
در نزد هندوان ستایش نیاکان شبیه فروردگان ایرانی می باشد. رم ها نیز ارواح مردگان را به اسم مانس پروردگارانی تصور کرده و فدیه تقدیم آنها می نمودند و عقیده داشتند روح پس از بخاک سپردن بدن بیک مقام بلند می رسد و هر چند آرامگاه آنان در زمین است ولی قادر است در روی زمین نفوذ و تسلطی داشته باشد . به واسطه فدیه و قربانی توجه او را از عالم زبرین به سوی خود می کشیدند . ماه فوریه در قبرستان ها عیدی برای مردگان می گرفتند و نیاز می نمودند.
در جشن فروردگان ، فروردینگان پارسیان هند نیز به آرامگاه می روند و در معبد آنجا چوب صندل بخور می دهند و موبدان باندر میوه و گل مراسم آفرینگان خواندن دعا بجا می آورند جشن فروردگان شبه است به عید نزد عیسویان کاتولیک که در اول ماه نوامبر عید اموات شمرده می شود و از درگذشتگان یاد نموده و مزار آنان را با گل می آرایند.
زرتشتیان ایران در جشن فروردگان بآرامگاه درگذشتگان می روند و اوستا می خوانند و احسان و انفاق می کنند و بوهای خوش به آتش می نهند و هفت جور میوه خشک از قبیل؛ خرما ، انجیر ، سنجد ، کشمش و غیره در اصطلاح لرک نام دارد، تهیه می بینند و موبد بر آنها اوستا می خواند و پس از خواندن اوستا که در واقع تبرک می شود، بین مردم تقسیم می کنند.علاوه بر لرک میزد نیز برای انجام مراسم آماده می شود. میزد عبارت است از میوه های تر و خوراکی هایی است که برای تشریفات آفرینگان گذارده می شود .
در این روز نان مقدس هم که درون نام دارد (در اوستا دره ئونه) می آورند و به مردم می دهند و علاوه بر این نان دیگری که از روغن کنجد درست می شود و نان گرد است و به سورک معروف است، آماده می نمایند. سورک مانند نان روغنی است که مسلمانان در جمعه آخر سال درست می کنند و مخصوصا در قبرستان می برند و به مردم تعارف می کنند .
ديشب خدا داشت ازم امتحان مي گرفت ..
آره امتحان...
گفت اين عبارات رو که مي گم بنويس...
منم نوشتم...
دوست داشتن ...
عشق ...
مردن ...
دلتنگي ...
تنهايي...
خدا..
باور...
اشک...
رفطن...
دوستت دارم...
عاشقتم ...
بي تو ميميرم ...
دلم برات تنگه ...
بي تو تنهام.. .
به خدا قسم...
اما تو باور نداري....
اما تو ديگه رفطي....
خدا يه نگاهي بهم انداخت گفت...:
(( اينجوري نمي شه تو همه کلمات و جملات رو درست نوشتي بجز (( رفطن )) چون باور
نداري ! بايد تمرين کني ... بايد پنجاه بار از اين کلمه بنويسي تا خوب ياد بگيري ... همين
اما هنوز خدا داره... نگام مي کنه... ....چشام خيسن........ ! ! دلم تا سر حد مرگ تنگه ....
دلم تنگه.... دارم ميميرم...!! يکي به دادم برسه.... دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه...
دوباره اين دل ديوونه واست دلتنگه......
اما خدا گفت......: نه .... قبول نيست .... هنوز هم رفطن را اشتباه مي نويسي ....چون باور نداري